کد مطلب:314912 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:175

زیارت وجود مقدس حضرت عباس
در عالم خواب دیدم در صحرایی گذر می كنم، عده ای آن جا آموزش سواركاری می دیدند. از یك نفر پرسیدم: كجاست؟ گفت: صحرای كربلا. در میان سواركاران، سواری بود كه به ایشان آموزش سواركاری می داد. بلند قامت، تنومند، شجاع، باوقار، بازوانی قوی جنگجویی رشید، سوار بر اسبی سفید، من به آنان نزدیك شدم. سوار ناگاه چشمش بر من افتاد. فورا به سوی من آمد. سلام كردم، جواب سلام داد و نزدیكم آمد. با لبخندی ملیح گفت: باز چه شده یادگار ما سر از این جا درآوردی؟ مشكلی پیش آمده؟ از اسب پیاده شد، دست و صورت مباركش را بوسیدم و مشكلم را گفتم. سوار بر اسب شد و فرمود: برو خود دنبال كارت هستم. دست روی سرم گذاشت و فرمود: عزیز دلم برای غریبی من گریه كردی، غصه نخور، خودم مشكلت را حل می كنم. گفتم: آقا ما را رها كردی مشكلات ما را پای درآورده. فرمود: برو خودم دنبال كارت هستم.

سید علیرضا كربلایی رضایی 17 / 12 / 81

«اولاد سی ام از نسل امامزاده سید علی در قم كه ساكن تهران هستم.»